شاعرانه

خاطرات..شعر.. دل نوشته..

شاعرانه

خاطرات..شعر.. دل نوشته..

دل تنگی......

دلم واسه همه ی خاطراتم تنگ شده انگار هر چی زمان میره جلو لحظه ها تلخ تر 

 میشه...

یادش به خیر پارسال این موقع ها میرفتم کلاس گیتار ، چه ذوق و شوقی داشتم چه 

 کل کلی با این معلم گیتاره راه مینداختیم  همشم به فکر این بودم که جلوش کم نیارم 

 خب اینم از فواید یا مضرات معلم مرد داشتن بود دیگه ، اونم از نوع جوونش . 

چه شرط هایی که سره تمرینا واسم گذاشت و من کم نیاوردمو همرو انجام دادم. 

ساعتها گیتار دستم بود و تمرین میکردم.

حالا امسال میرم کلاس آرایشگری ولی اصلا ذوق و شوق ندارم اصلا به فکر  

این نیستم که کم نیارم

چون واقعا کم آوردم توی خیلی چیزا...  

نظرات 11 + ارسال نظر
فاطمه زهرا دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:01 ب.ظ http://www.baeshg.mihanblog.com

سلام به وبلاگ من هم سری بزن ومنو به اسم عاشق تنها لینک کن ممنون.

حمید دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:22 ب.ظ http://6252.blogsky.com

دلیلش اصلا این نیست که مربی آرایشگاه مرد نیست؟ اونم از نوع جوونش...
شاید خم اصلا به آرایشگری علاقه نداری

سندباد دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:45 ب.ظ http://sandbad64.blogfa.com

یاد همه خاطرات خوب و بدمون بخیر!
زندگی یعنی همین!
پرسه در دیروزها!

آرش دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:00 ب.ظ http://www.picturs.blogfa.com

سلام.
آپممممم...
ببخشید که دیر خبرت کردم.
فعلا خداحافظ.

شیما دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:36 ب.ظ

خو به

دکتر خودم دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:32 ب.ظ http://porpot.blogsky.com

خواهر منم میره کلاس آرایشگری،
اون که ذوق زیادی هم داره :دی
تو هم خیلی سخت نگیر،
همیشه وقت برا شروع هست و برا ساختن یه صفورا نو!

ح....سین سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:16 ق.ظ

باور کن صدامو باور کن
صدایی که تلخ و خسته ست
باور کن قلبمو باور کن
قلبی که کوهه اما شکسته ست
باور کن دستم و باور کن
که ساقه ی نوازشه
باور کن چشم منو باور کن
که یک قصیده خواهشه
وسوسه ی عاشق شدن
التهاب لحظه هامه
حسرت فریاد کردنه
اسم کسی با صدامه
اسم تو هر اسمی که هست
مثل غزل چه عاشقانه ست
پر وسوسه مثل سفر
مثل قربت صادقانه ست
باور کن اسممو باور کن
من فصل بارون برگم
مترود باغ و گل و شبنم
درختم درخت خشکی تو دس
تگرگم
باور کن همیشه باور کن
که من به عشق صادقم
باور کن حرف منو باور کن
که من همیشه عاشقم

ح....سین سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ق.ظ

چه زیباست سلام

و چه سخت است خداحافظی و رفتن و عاشق ماندن

که دل از غربت تکرار خداحافظیت میگیرد

با تو او می فهمد

با تو من می فهمم

که صداقت جاری است

و محبت برپاست

با تو دیگر دل من غصه ندارد شاد است

با تو انگار دلم شاپرکی آزاد است

بی تو اما دل من می گیرد

دل نرگس نگران می شود و می میرد...!
...........
منو نسپار به خودم
بی تو بی بال و پرم
تو کنارمی همیشه
من ولی بی خبرم


منو نسپار به شب تار
ای طلوع مه جبینم
عقده ی نگامو بردار
که می خوام تو رو ببینم

باورم کن که وجودم به وجودت گره خورده
همه هوشیاری هامو
عشق تو برده

باورم کن که نیازم
شده سجده نگاهت
دستمو بگیر تو دستات
نگو سنگینه گناهت

که منم تنهای تنها
واسه تو تنهاترینم
تو به خوبی هات ببخشم
اگه آلوده ترینم

ح....سین سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:11 ق.ظ

امروز بر بام بلند این دل تنگت , نشسته ام

وای ! از اینجا تمام دنیا ستاره باران است

هرگز دست کسی به من نخواهد رسید

حتی فردا هم اینجا را پیدا نخواهد کرد

بیخود این همه نگرانم نباش با رفتن تو

تمام ستار ه ها ی خاموش دلداریم میدهند
.........
حتی سایه ی دستانت

برایم بس می شود

تا به گرمای احساست

دلم را خوش نگه دارم

تک درخت تنها سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:01 ب.ظ http://kavirbienteha.blogsky.com

سلام صفورا جان
عیدت مبارککککککککک عزیزم

منم دلتنگ خاطراتم هستم ولی افسوس که دیگه گذشته ها گذشتن و دیگه برنمیگردند...
من میگم بهتره که به جای فکر کردن به گذشته هایی که چیزی جز حسرت برامون نداره یه کاری کنیم تا آینده شیرینمون رو بسازیم اینجوری بهتر نیست؟

پرستیدنی چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:26 ق.ظ

دوس داشتی کلاس آرایشگری هم معلمت مرد بود ؟
کیف میده هااا
اما سعی کن اینجا هم ذوق و شوق داشته باشی
میدونم که خیلی عالیه
و خیلی هم موفق میشی
چون استعدادت خوبه

به شرطی که هوست نزنه ابروهای همه رو برداری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد