امروز قبل افطار میون اونهمه ترانه های شادمهر و زانیار و حمید عسگری و...
یکی از ترانه های افتخاری رو گوش کردم ِخیلی به دلم نشست
تا الان همش دارم زیر لب میخونمش یه جوری حرف دل منه
دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره
دیگه دنبال آهو دویدن فایده نداره
چرا این در و اون در میزنی ای دل غافل
دیگه دل بستن و دل بریدن فایده نداره
وقتی ای دل به گیسوی پریشون میرسی خودتو نگه دار
وقتی ای دل به چشمون غزل خو میرسی خودتو نگه دار.....
اینروزا میگذره و هر ساعتش یه برنامه ای دارم اما نمیدونم چرا بازم شبا خوابم
نمیبره
فردا قراره برم مهمانسرای حرم و به خادما کمک کنم واسه بسته بندی های افطار...
هنوزم بعضی وقتا دلم میگیره کاش میتونستم به معنای واقعی سرد باشم اما
انگار ذاتا گرمم مخصوصا با شنیدن صحبتهای مشاور که خصوصیات افراد سرد و
افراد گرم رو میگفت
فکر میکنم کسایی که سردن و بی احساس زندگی راحت تری دارن
چون به بعضی مسائل اصلا فکر نمیکنن
این تصنیف آقای افتخاری واقعا محشره.
نماز و روزه شما هم قبول باشه
سلام
نمیدونم منظورت دقیقا از گرمی و سردی چیه ؟؟
یعنی دوست داری آدم منزوی باشی ؟؟؟
منم بعضی وقتا از این حسا بهم دست میده...
ولی بهترین شکل زندگی اجتماعی بودن یا بقول شما گرم بودنه
فعلا بای
سلام
عزیزم خیلی دلم گرفته حرم که رفتی واسم دعا کن
سلام خانوم بی معرفت خوبی
پارسال دوست امسال آشنا بی معرفت یه سری نظری سنگی لنگ کفشی چیزی بزن تا از بودنت با خبرشیم
دوست داشتی سر بزن خوشحال میشم
سلام
گفتم واسم دعا کن ما هر چی داریم از ائمه داریم
میدونی از دنیا دلم گرفته که چرا ادما واسه مال دنیا واسه هیچ دست به هر کاری می زنن راستی مدتی نیستم ما موریت خارج از کشور دارم اگه بهت سر نزدم یا نمی زنم ببخشید دانشگاه رو چکار کردی رتبت چند شد
سلام. خیلی وبلاگ قشنگی دارید.
منم شاعرم!
حتما بهم سر بزنید.
اگه با تبادل لینک موافقید حتما خبر بدین. خوشحال میشم.
موفق باشید.
سلام با این که تا حالا نشدیمش ولی قشنگ بود
نظرت در مورد تبادل لینک چیه اگه خواستی خبرم کن