قرار بود جمعه شب نتایج کنکور بیاد من دل تو دلم نبود آخه اونموقع نمیشد خونه
باشم و قرار بود برم جایی اینه که ساعت ۲ظهر روز جمعه اومدم تو نت که
کامنتاموبخونم که گفتم یه سری هم به سایت سنجش بزنم یه دفه دیدم نتیجه ها اومده
حالا هر چی اطلاعاتمو وارد میکنم میگه اصلا یه همچین کسی نداریم بلاخره دفعه
چهارم اطلاعات رو تایید کرد و صفحه ی نتایج باز شد واااااااااااای جلوی زبان
و ریاضی نوشته مجاز .....
اینقدر تعجب کردم آخه اصلا گمون نمیکردم زبان مجاز شم یعنی واسم خیلی محال
بود...
اینقدر خوشحال بودم که از جا پریدمو شروع کردم جیغ و داد که هورا من مجاز
شدم مامانننننننننننننننن من مجاز شدم خونه رو روی سرم گذاشته بودم ....به عمرم
اینقدر بلند داد نزده بودم..... وای خدا یعنی میشه من قبول شم یعنی میشه تو نتیجه ی
انتخاب رشته هم همینطوری خوشحال بشم کاش قبول شم
روز پنجشنبه افطاری دعوت بودیم سر سفره که نشستیم چیزای خیلی متنوعی سر
سفره بود من از همه چیز خیلی کم خوردم سوپ هم که اصلا نخوردم چون
میخواستم واسه غذای اصلی جا داشته باشم یه دفعه دیدم چندتا دیس جگر آوردن از
اون هم فقط در حد دو لقمه برداشتم هر چی نشستم دیدم نه خبری نیست دیگه داره
سفره جمع میشه اولین باری بود که حسابی شرمنده شکمم شدم یه افطاری متفاوتی
بود تا حالا یه همچین افطاری ای ندیده بودم چیزای جانبی زیاد بود سر سفره اما.....
دیروزم افطاری دعوت بودیم از شانس من فسنجون که من دوست ندارم غذای
اصلیشون بود....
هنوز سه تا افطاری دیگه در پیشه البته مثل این افطاری هایی که رفتم سرم کلاه
نمیره چون خونه ی عمو و خاله کسی سرش کلاه نمیره مخصوصا اگه افطاری تو
رستوران باشه....
سلام روزانه شبانه مجاز شدی؟ یا پیام نور و غیر انتفاعی؟رتبت چند شد؟
سلام صفورا جون
وب خوشگلی داری به وب منم سر بزن اگه دوس داشتی
اگه موافق به تبادل لینک بودی خبرم کن
التماس دعا.....
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای مبارکه ... ایشالا قبول میشی
سلاااااامممممممممممممم
بابا نمیخوری بده من بخورم ... من دیگه سیر نمیشم ... شرمنده روزگار شدم که نمیتونم خودمو سیر نگه دارم ...هررررررررر
روزا ناماز هم قابول باشه ما که معیوبیم ... ثوابش برا شما
مبارکه، انشاءالله به لطف خدا نتیجه خوبی بگیری.
قضیه شرمنده شدن از شکم خیلی جالب بود، البته برای من پیش نیومده، اما هر کس خونه ما مهمون باشه و اهل تعارف های بیجا حتما گرسنه بر می گرده. حکایت پسر عمه بنده یه همچین چیزی بود، سفره باز کردیم و خوردیم، به ایشون هم گفتیم که بفرما نهار، اما گفتش که گرسنه نیستم و اینها، خلاصه سفره رو جمع کردیم و ایشون رفت خونشون، بعد به اهل منزل گفته بود هر کی رفت خونه دایی تعارف رو بزاره کنار، اگه گرسنه بود و گفتن بفرما غذا بخوره،چون کسی نمیاد از دستش بگیره بزور بشونه پای سفره. یادش بخیر خیلی وقت پیش ها با سری پیمانکار کار می کردم، چون مناطق نسبتا محروم بودیم میرفتیم قهوه خونه و آبگوشت می زدیم تو رگ، یه بار یکی دستمونو گرفت که الا و .... باید نهار مهمون ما باشین، مارو برد خونشون و سفره پهن کرد و یه دیس برنج آورد گذاشت جلومون، حالا ما منتظر خورشت هستیم! با قاشق هم هر از گاهی یکم برنج برمی داریم و سرگرم میشیم. یخورده بعد اومد سفره رو جمع کرد!! بعد تازه فهمیده بودیم که خورش و این چیزا اصلا نبوده و غذا کلهم همینی بوده که واسمون آوردن.
مبارکه . رتبه چند شد؟
فقط یچیزی یادت باشه . همه رو بزن . همه جا رو انتخاب کن غیر انتفاعی و پ نور و همه . حتما برو دانشگاه . نزار برای سال دیگه
سلام به دوست قدیمی بی معرفت
یهو رفتیی وقتیم آمدی خبری ندادی
یه سری بزن به وبلاگم حتما من و میشناسی
میثم هستم
اگه یادت بیا
منتظر حضور سبزت هستم
موفق باشی
انشاالله هر جا بری فسنجون ندن بهت
http://faslehtazeh.blogsky.com
salam khodaru shokr ke mojaz shodi...eftar ha ham nushe junet
سلام والا من همیشه سر میزدم اگه آپ های وبلاگم و نگاه کنی بعد از سال اصلا اینترنت نمی آمدم یا خیلی کم چند دقیقه
راستی این وبلاگ جدیدم و لینک کن
بگذریم
خوب که هستی
راستی
ساعت چند وصل میشی منم بیام یک صحبتی گفت گوی داشته باشیم بعد از مدتها
نمی نویسی ها!!!
بعد میای میگی بهت سر نمی زنم ....
سلام
خوب هستی؟ راستی رتبه ات چند شد؟
سلام سلام سلام و باز هم سلام و همچنان سلام.
چطور مطوری آبجی؟
دلت خیلی واسم تنگ شده نه؟
خب منم دلم واست تنگ شده بود.
اونروز که توی چت گفتی مجاز شدم از صمیم قلب خوشحال شدم. چون لایقش هستی.
چه خبرا؟
توی ماه رمضون نباید شرمنده ی شکم شد. افطاری تا زیره گلو باید خورد
خودتو هیچوقت شذمنده شکمه بنده خدا نکن.
گناه داره