شاعرانه

خاطرات..شعر.. دل نوشته..

شاعرانه

خاطرات..شعر.. دل نوشته..

منو نگاه

هر روز واسه خودش اتفاقات جورواجور داره اتفاقای خوب و بد ....این دفعه  

میخوام یکی از این اتفاقارو بدون سانسور بنویسم ... 

یه روز که سوار اتوبوس بودم و داشتم از دانشگاه برمیگشتم مثل همیشه هندزفری  

رو گذاشتم تو گوشمو بیخیال دور اطرافم.... 

میدون راهنمایی رو رد کرده بودیم که چشمم افتاد سمت مردا که یه دفعه با دیدن یه  

نفر حسابی متعجب شدم اون مرد کسی بود که ۲ روز قبل توی مسیر برگشتن به  

خونه  میخواست باهام دوست بشه همون مردی خیلی با شخصیت به نظر میرسید و  

بهش نمیومد مجرد باشه و من اونو نزدیک خونمون دیده بودمشو بخاطر اینکه  

نمیخاستم واسه خودم دردسر درست کنم اونروز کلی راه رفتم تا بلاخره گمم کرد... 

خیلی عجیب بود که دوباره ۲ روز بعد اونو ببینم از اونجایی که اصلا آدم  

چشچرونی نبود تا میدون فردوسی هم طرف خانومارو نگاه نکرد و منو ندید دیگه  

داشتم به خونه نزدیک میشدم که بلاخره  متوجه منشد نگاهش عجیب روی من تاثیر میذاشت با اینکه یکسالی بود دیگه هیچکش نتونسته بود روی من تاثیر بذاره و  

فکرمو مشغول کنه بلاخره به ایستگاه جای خونه رسیدم و هنوزم هندزفری توی  

گوشم بود وقتی میخواستم پیاده شم اونم اومد کنارم حس عجیبی داشتم پیاده شدم و  

اونم پشت سرم اومد تا بلاخره رسیدم یه جای خلوت و تاریک

شب سردی بود و دستام از سرما بی حس شده بود حتی سختم بود هندزفری رو  

در بیارم یا حداقل آهنگشو قطع کنم اون اومد کنارمو شروع به احوال پرسی و  

حرف زدن کرد و من  تند تند راه میرفتم وبهش توجهی نداشتم....... 

بلاخره هر طور بود رسیدم اما خیلی عجیب بود که چرا اون مرد اینهمه فکر منو  

مشغول کرد با اینکه ازین اتفاقا زیاد پیش میاد.......

نظرات 5 + ارسال نظر
بابالنگ دراز یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ب.ظ http://khateratekolbe.blogsky.com

سلام
خوشحال میشم در ادامه ی بحث های اخیرم تو رو بازم ببینم
زود بجنب بیا جا نمونی که جوابتو هم دندون شکن دادم

مهرداد جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:02 ق.ظ http://manam-minevisam.blogsky.com

خب یه حلقه ای... چیزی بندازه...
بهش اصلا بگو متاهلی

اگه جواب رد بدی بیشتر گیر میدن معمولا؛ باید اینجوری باهاشون بحرفی که خب دروغ هم نگفتی.
خودت یکی رو داری


البته نه اینکه بحرفی باحاش!
همین یه کلمه رو بای

mohammad یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:45 ب.ظ http://sedayesokoot.blogsky.com

بازار گرمی میکنی؟ باشه بابا . فهمیدیم خوشگلی
خوبی؟ یاد ما نمیکنی؟ بیا تو وبم چیزای باحال و بدرد بخور گذاشتم
ضمنا اگه نزدیک حرمی برام دعا کن دعا کن حاجتم رو بده

فلانی پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ق.ظ http://tanhaye-tanha02.blogsky.com/

از چهره ی انسانها انرزی هایی ساطع میشه که اطرافیانشون اون رو دریافت و حس میکنن ...مثلا دیدی از یه نفر ناخود آگاه بدت میاد..بیچاره یارو هیچ کاری هم بهت نکرده ولی تا قیافشو میبینی حالت بد میشه ...و برعکس این قضیه هم هست..که برا شما اتفاق افتاده

مسعود سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:31 ب.ظ http://m-e-f-7290.blogfa.com/

اگر شما به دنبال مطالب درباره رشته معماری وعمران هستید همه چیز درباره معماری و عمران کلیه مطالب مفید و مهم با بازدید خود این فرصت را از دست ندهید و به جمع ما بپوندید.شرایط عضویت رایگان است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد