شاعرانه

خاطرات..شعر.. دل نوشته..

شاعرانه

خاطرات..شعر.. دل نوشته..

ته خط

کلافه ام از اینکه توی این زندگی زندونی ام شایدم اسیر !!بریدم...

چطوری باید گذروند! زندگی کردن و لذت بردنی نبوده و نیست واقعا چجوری باید گذروند؟؟

این چه این نیز بگذردی بود که تموم نشد؟!

 تا کی اجبار بودن؟؟؟

نه شروعش اختیاری بود نه ادامه دادنش و نه تموم کردنش.

چرا هرروز هر ثانیه و هر لحظه سخت تر از قبل میشه سر کرد؟؟

واسه من که آخرش همینجاست چرا تموم نمیشه پس؟؟