از دیشب حال درستی ندارم خیلی بده که یه نفر به صحبتهای تلفنی دو نفر دیگه
گوش بده آقا شاید ما خواستیم درباره سر بریده حرف بزنیم حالا گوش میکنین
چرا دیگه راجع بهش اظهار نظر میکنین چرا ته دل آدمو خالی میکنین بجای اینکه
بهش دلگرمی بدین از یک خونرویزیه بینی واسه خودتون داستان درست میکنین ....
من دیشب باید با آرامش مینشستم درس میخوندم که امروز امتحان داشتم وسط درس
خوندن میاین حرف از بیماریهای خطرناک میزنین و نسبتش میدین به عشق من
فقط اشکی بود که دیشب من ریختم نه تونستم درس بخونم نه بخوابم از دیشب تو
سرم خالیه سرم گیج میره نمیتونم درست راه برم .......
همیشه میخواین زرنگ بازیها و خودخواهی هاتونو به خورد آدم بدین
فقط دنبال یه بهانه میگردین......
اما من نمیذارم به هیچ قیمتی نمیذارم عشقمو ازم بگیرین حتی اگه به قیمت جونم تموم
شه من عشقمو از جونمم بیشتر دوستدارم اگه اون نباشه میخوام دنیا نباشه
همون خدایی که اونو بهم داد خودشم واسم نگهش میداره
پ.ن:خیلی دوستداشتم امشب بیام جای ایستگاه اتوبوس که وقتی از سرکار میای
ببینمت توچشمای قشنگت نگاه کنم و دستتو محکم تو دستم فشار بدم تا دلم آروم شه
اما ترسیدم بیام و از چشمام بفهمی که گریه کردم نمیخوام نگرانت کنم
خب نبارد پشت تلفن در مورد سر بریده حرف زد دیگه!!
راستی... بخاطر حرف زدن در مورد بیماری های خطرناک گریه کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
اره خب... یکمکی مبهم بود پستت!!
من فکر کردم فقط داشتن حرف میزدن و تو گریه کردی!
ولی با این حال بازم از نظرم گریه غیر طبیعیه!
اینجا ایرانه و ما هم ایرانی
باید عادت کنی...
خیلی زشته که حرفای دیگری رو گوش کرد.
داستان این سر بریده چیه؟
همه این حرف و حدیث ها یه روزی فراموش میشه. سعی کن حرف های بقیه اذیتت نکنه.
ki mikhad p.n ro azat begire?hichkas joz kohda nemtune motmaen bash
اوه اوه. انگار اوضاع بیریخته.
چی شده دختر؟ کی گوش داده به تلفنت؟
بیماری خطرناک دیگه چه صیغه ایه؟ ول کنید بابا.
چرا گریه کردی؟
چی شده. یکی منو هم تو جریان بزاره!!!!